عر عر عر ، به من میگن خر ، یه عمره که
خر هستم! همیشه باربر هستم! خری که میگن من هستم ! گوشی موبایل به دستم ، در حال خوندن
هستم!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
آیا میدانستید خارش هر نقطه از بدن با میزان
دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد. امتحان کنید تا مطمئن شوید!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
بی تربیت کجا رو داری میخارونی!؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
چشم ها رو شستم … جور دیگر دیدم … باز هم
سود نداشت .. تو همان کره الاغی بودی ، که هنوزم هستی!
الاغ چرا دیگه “اس ام اس”نمیدی؟؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
به زودی در سینما های سراسر کشور.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
فرماندهی نیروی انتظامی
اعلام کرد از فردا دختران با مانتوی تنگ،
شلوار
کوتاه، روسری کوتاه، موی بلند، روی سیاه،
ناخون
دراز واه واه واه!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
اگه می بینی دلم میخواد فدات بشم
اگه می بینی که تو رو با دنیا عوض نمیکنم
مال اینکه که اکس خوردی و تو توهمی!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
من یه sms کوچکم از گوشی
صاحبم فرار کردم اومدم بگم که اون تورو خیلی دوست داره الان باید برگردم به اون چی
بگم؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
اگه گفتم عاشقتم ، اگه گفتم دیوونتم ، اگه
گفتم فقط تورو میخوام ، داشتم خواب برات پیت رو می دیدم! توهم فانتزی نزن!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
میدونی سلول های مغزت چقدره!؟
یکی
دوتا؟
???تا؟
شایدم هزار تا ، شاید هم به میلیون برسه
شاید هم به میلیارد ، شاید هم اصلا سلول نداشته باشی! چون نمیدونی من الان سرکارت گذاشتم!!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
همیشه با کسی رفاقت کن و دوست باش که وقتی
دعوات شد زورت بهش برسه و بتونی بزنیش!!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
هر وقت کسی رو دیدی احساس کردی میخواد بغلت
کنه و فقط تو می بینیش زبونت بند اومده ، صدایی نمیشنوی و زمان نمیگذره ، مطمئن باش
اون عزراعیله!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
دو شاخه گل ، دو جام مستی ، به قربانم بری
هر جا که هستی!!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
اگر مجنون شوی تو؛ من لیلی نشوم اگر خسرو
شوی تو؛ شیرین نشوم گر شوی سام تو؛
من نرگس نشوم یک بار، فقط یک بار تو آدم
شو نامردم اگر که حوا نشوم !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
چشم ها رو شستم
جور دیگر دیدم
باز هم سود نداشت.
تو همان کره الاغی بودی همچنان هم هستی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
طبق آخرین آمار پر جمعیت ترین جای دنیا
قلب پسرهاست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
آیا میدانید نیمی از عمر دخترا و پسرها
صرف چه می شود؟.
e نمیدانید؟
پسرها به دنبال جوراب خود میگردند و دخترها
در جستجوی گل سر
حالا دانستید؟………… گل سر/جوراب منو ندیدی؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * *
دستت نمک ندارد نذری داری که ادا نکرده
ای به زودی خبر خوشی به تو میرسد
اوهوی همین جوری که مفتی نمیشه صد تومن
بده فالت بگیروم
فروردین: امروز شما میتوانید به خود بقبولانید که روابط دوستانه خیلی خوبی دارید. حتی اگر بدانید مسائل پیچیدهای وجود دارد که نیاز به توجه و حل شدن دارند، با این حال ترجیح میدهید فعلاً به جای حل کردن این مسائل از حقایق فاصله بگیرید. نگاه کردن به تواناییهای ناشناخته دیگران کار بدی نیست، اما نباید جایگزین حقایقی بشود که درست جلوی چشمتان قرار دارد!
اردیبهشت: امروز احساسات شدید شما تبدیل به آگاهی شدهاند، اما هنوز با دیگران احساس راحتی نمیکنید. شما ترجیح میدهید سرتان خلوتتر باشد، اما این خواستههای جدید شما میتواند زندگیتان را از این رو به آن رو کند. باوجود اینکه شما برای ابراز کردن احساساتتان وقت کافی دارید که دنبال کلمات مناسب بگردید، ولی باز هم دیگران منظور شما را بد متوجه میشوند. فکر نکنید که آنها شما را درک نمیکنند. شما باید زمانی را برای فکر کردن به چیزهایی که تا بحال فکر میکردید آنها را خوب میشناختید اختصاص دهید.
خرداد: امروز روز خیال پردازی و شعر گفتن است!! اما حالا که عطارد روابط شما را آشفته میکند، شاید وقت خیلی خوبی برای گرفتن یک پیغام ویژه نباشد. خیالات شما فراتر از زمان خود حرکت میکنند و تا موقعی که نخواستهاید افکار خود را وارد زندگی واقعی کنید، آنها میتوانند دوست داشتنی باشند. اگر شما میخواهید حرف مهمی زنید، سعی کنید تا فردا که ماه کامل میشود صبر کنید.
تیر: امروز شما نمیتوانید به راحتی ساعتی از روز را خالی نگه دارید، چرا که دائماً به کارهایی که میخواهید انجام دهید فکر میکنید. با وجود اینکه شما میتوانید یک روز ایده آل را در ذهنتان مجسم کنید، ظاهراً چیزی شما را از داشتن چنین روزی محروم میکند. به جای ناراحت شدن به خاطر کارهایی که قادر به انجام دادنشان نیستید، به خاطر کارهایی که میتوانید انجام دهید شکرگزار باشید.
مرداد: مثل اینکه شما در رویا سیر میکنید، یعنی جایی که همه چیز همان طوری است که باید باشد، ولی وقتی چشم خود را باز میکنید میبینید که زندگیتان چقدر از این تصویر ایدهآل فاصله دارد. شما معمولاً خیالات و رویاهای زیبایی را در سرتان میپرورانید، اما هم اکنون دوری از حیقیت چیزی نیست که بتوانید از آن اجتناب کنید. به جای اینکه در ذهن خود به جاهای دور پرواز کنید، توجه خود را به خانه و تغییرات کوچکی که میتوانید به وجود آورید معطوف کنید.
شهریور: شما نمیتوانید خیلی راحت به برنامههایی که در گذشته برای امروزتان در نظرگرفته بودید فکرکنید، اما اگر قصد دارید که کارهای خود را تمام کنید لازم است که به گذشته خود نگاهی بیندازید. متاسفانه حالا که عطارد سیاره بخت شا تحت تاثیر نپتون واقع شده است، واقعیت غیر قابل باور شده است. شاید بهتر باشد تصمیم گیریهایتان را چند روز به تاخیر انداخته و بعد به سراغشان آمده و تا آخر هفته تکلیف خود را روشن کنید.
مهر: در حالیکه فردا ماه جدید به نشانه شما نزدیک میشود، از یک طرف میدانید که باید کارهای قبلی خود را تمام کند. از طرف دیگر امروز روز خوشی و تفریح کردن است و کار کردن برایتان خیلی سخت شده است! این تضاد میتواند از نظر احساسی آشفته تان کند، بنابراین کاری را انجام دهید که ذهنتان را آرام تر کند.
آبان: امروز قدرت ریسک پذیریتان خیلی زیاد شده و توانایی تغییر دادن بعضی از چیزها را دارید. اما اگر بخواهید بدون داشتن یک تاکتیک ثابت و منظم این تغییرات را ایجاد کنید، کارتان به جای سازنده بودن بیشتر بنیان برانداز خواهد بود. بهترین نتایج ممکن را در ذهنتان تصور کنید و بعد طبق آن نتایجی که آرزویش را دارید برنامه ریزی کنید. اگر شما بتوانید تمام جزئیات را در ذهنتان مجسم کنید شانس بیشتری خواهید داشت.
آذر: متوقف کردن برنامههای پرمشغلهتان هم اکنون ایدهای مناسب است، برای اینکه شاید شما نتوانید به همه آنها برسید. تا موقعی که برنامههای جاه طلبانه داشته باشید فقط اعصاب خود را خراب تر خواهید کرد. پس زمانی را در آرامش و سکوت مطلق سپری کنید تا از دست سردردهایتان راحت شوید. با وجود اینکه ماه در سومین خانه شما قرار دارد بهتر است به جای هدر دادن انرژی خود آن را ذخیره کنید.
دی: شما امروز با خواهر و برادر و یا با یکی از دوستان نزدیکتان مجادلهای لفظی خواهید داشت، اما نباید اجازه بدهید که این حادثه تمام روزتان را خراب کند. شما در مقاومت کردن در برابر تجربههای قدیمینظیر ندارید! ولی از تجربیات هیجان انگیز و به یادآوری خاطرات روزهای سخت لذت میبرید. ولی نباید فراموش کنید که که زندگی کردن در زمان حال از فکر کردن به گذشته لذت بخشتر است.
بهمن: امروز رویاها و خیالات شما آنقدر نزدیک و قابل لمس به نظر میرسند که شما میتوانید آنها را لمس کنید و آنقدر واقعی هستند که نمیتوانید بین آنها با آنچه در واقعیت اتفاق میافتد تمایز قائل شوید. امروز اعتماد کردن به حس ششم از تکیه کردن بر واقعیت برای شما مهمتر است، چرا که شما با نشانههای سمبلیک که در ذهنتان شکل میگیرند هماهنگ هستید. به جای اینکه به دنبال برنامههای منطقی بروید، فقط با توجه به حس خود کار کنید. بعدها که فکرتان منطقیتر شد به اندازه کافی وقت دارید که دنبال این برنامهها بروید.
نامه یک دختر زشت به خدا
نامه یک دختر زشت به خدا
پروردگارا!این نامه را از بنده ای ازبندگان تو به تو می نویسد که بدبختی بمفهوم وسیع کلمه-در زندگی بی پناهش بیداد میکند..
بعظمت تردید ناپذیرت سوگند همین حالا که این نامه را بتو می نویسم آنقدر احساس بدبختی می کنم که تصورش –حتی برای تو که پناهگاه تیره بختانی –امکان پذیرنیست..........
میدانی خدا سرنوشت دردناکی که نصیب زندگی تنهای من شده صرفا زاییده یک امر تصادفی است...
مگر زندگی جز ترادف تصادفات چیز دیگری هم هست؟... نه خدا...به خدا نیست!...
بیست و هشت سال پیش از این دختری زشت رویو ترشیده با پولی که از پدرش به ارث برده بود.جوانی را خرید...نتیجه این معامله وحشتناک من بودم!...بخت سیاه من حتی آنقدر به من یاری نکرده بود که وجودم تجلی دهنده زیبائی پدرم باشد....هنگامیکه در نه سالگی برای نخستین بار به آینه نگاه کردم بچشم خود دیدم که چهرهام چرکنویس از یاد رفته ایست از چهره وحشت انگیزمادرم!...
سیزده ساله بودم که یک ورشکستگی همگانی همراه با دارائی خیلی از ثروتمندان ثروت مادرم را هم برد. همراه با ثروت مادرم پدرمرا.
تا آن زمان علی رغم چهره زشتی که داشتم زرق و برق ثروت هرگز نگذاشته بود که من در مقابل دخترانی که تو زیبا آفریده بودی احساس تحقیر کنم...تنها هنگامیکه فقر سایه نامیمون خود را بر چهره زشتم افکند برای نخستین بار احساس کردم که تا چه پایه محرومم!!!...
در دوران تحصیلی همیشه شاگرد اول بودم...چه شاگرد اول بدبختی !شب و روز سر کارم با کتاب بود...همه تلاشم این بود که نقصان ظاهر را با کمال باطن جبران کنم...زهی تلاش بیهوده!
دوران بلوغم بود...همه سلولهای بدن درمانده از من و احساسات من "من"و"احساسات"متقابلی میخواستند....
دلم وحشیانه آرزو می کرد که بخاطر عشق یک جوان هر چند هم وامانده بطپد...!
نگاهم سرگردان نگاه عاشقانه ای بود که باتصادم آن در زیر دلم یک لرزش خفیف و سکر آور وجودم را برقص آورد...
می خواستم و از صمیم قلب آرزو می کردم-که هر یک طپشهای قلبم انعکاس ناله ی شبانه عاشقی باشد که کمال سعادتش تعقیب سایه عشق من می بود.
دلم می خواست از ماورا نفرت اجتناب پذیری که زائیده چهره نفرت انگیز من بود جوانی از جوانان روزگار دلم را میدید ...و می دیدکه دلم تا چه حد دوست داشتنی است...تا چه پایه می توانددوست بدارد.
در اینجا !در این دوران ظاهر بین ظاهرپرست دل صاحبدلان را آشنایی نیست...
به رغم آرزویی که داشتم هرگز نه جوانی سراغ مطرودم را گرفت نه دلی بخاطر تنهائی دلم گریست...
تنها بستر تک افتاده ام می داندکه شبها بخاطر آرامش دلم چقدر دلم را گول زدم...همه شب...هر شب به او –به دلم بی کسم قول میدادم که فردا ...مونسی برایش خواهم یافت...
و هر روز-همه روز به امید پیدا کردن قلبی آشنا نگاهم نگران صدها نگاه ناشناس بود...
آه!ای سرنوشت المبار!...ای زندگی مطرود!....در جستجوی دلی آشنا هر وقت هر کجا رفتم هر کجا بودم این زمزمه خانمانسوزبگوشم رسید:دختر خوبی است...بی نهایت خوب...اما...افسوس که...زیبا نیست...هیچ زیبانیست.
تنها تو می دانی خدا که شنیدن این چنین زمزمه ی اندوه بار برای دختری که از زیبایی محروم است چقدر تحمل ناپذیر و شکننده است!
و این پروردگارا :به عدالتت سوگند که شوخینیست شعر نیست تراژدی خلقت است!تراژدیزندگیست!
خداوندگارا!اشتباه می کنم!اینطورنیست!؟
هجده ساله بودم که تحصیلاتم به پایان رسید...بیشتر از آن نمی توانستم به تحصیلاتم ادامه دهم و نه میل داشتم اینکار را بکنم...مادرم میل داشت اینکار را بکنم...میل داشت تکلیف آینده من هرچه زودتر تعیین شود!چه آینده ای!مشتی موی کز کرده یک جفت دست کج و معوج نازک یک بینی پهن تو سری خورده با دو دیده ی لوچ و قلبی گرسنه در سینه مطرود و تهی و یک زندگی هیچ و یک زندگی پوچ چه آینده ای می توانست داشته با شد؟جز حسرت سینه سوز...عزلت شباب شکن...اشک ...اشک پنهانی...
نگاه های نگران و ترحم آمیز مادرم بدتر ازهمه چیز استخوانهایم را آب می کرد...دلم هیچ نمی خواست قابل ترحم باشم...اما...مگربا خواستن دلم بود؟...قابل ترحم بودم...علتش هم خیلی ساده بود...نه ثروتی داشتم که بتقلید از مادرم مردی را بخرم...و نه ...آه!خداوندا!در باره ی زیبایی دیگر چه بگویم؟!
با خاطری نگران خاطری بی نهایت نگران وآشفته برای تسلی دل تسلی ناپذیرم بشعرا و نویسندگان بزرگ پناه بردم...چه شبها که دردوزخ دانته هاج و واج ماندم و سوختم... و در عزای مرگ جان خراش"گوریو"ی واژگون بختچه فلسفه های وحشتناک که درباره ی کمدی زندگی و طمع بی پایان زندگانی از"چرمساغری"بالزاک اندوختم....
با حافظ شیراز بر تارک افلاک با فرشتگان سر گشته هم پیاله شدم...
در اتاق ماتم زده ام چه ساعتها که بخاطرقهرمان"اتاق شماره6"چخوف گریستم...مدتها"دیکنز"دوش به دوش"داستایوسکی"دل در همشکسته ام را با آتش آشیان سوز قهرمان تیره سوزشان کباب کردند و پهلوانان یاس آفرین"کافکا"آخرین ستون امیدم را بسر زندگی نومیدم خراب کردند...خداوندا!دیگر چه بگویم که چند سال متوالی برای تسلی دلم از یک طرف و پیدا کردن راه حلی برای مشکلی که داشتم جز خداوندان زمین مونسی نداشتم ...تااینکه....
یکبار احساس استخوان شکنی سراپای زندگی مرا تکان داد...یکوقت عملا دیدم که دارم پیر میشوم و هنوز جای پای هیچ مردی دربیکران زندگی بی آب و علف زندگی سر سام گرفته ام پیدانیست!
تنفر شدیدی نسبت به هر چه شاعر است ونویسنده است در من به وجود آمد...چون یکباره بخاطرم آمد که ایم انسانهای معروف که ظاهرا خدای معنویات هستند هرگز صمیمانه درباره تیره بختانی چون من که تنها گناهشان فقدان زیبایی ظاهر است نگریسته اند!هرگز نخواندم که یکی از آنها عاشق دختری زشت رویچون من شده باشند و اگر تصادفا هم چنین کاری کرده اند پایه اش ترحم بوده نه محبت!...ترحم....ترحم...!
آری خداوندا!قلب هیچ کس نباید به خاطر من – به خاطر قلب من بطپد-برای اینکه اصلا نیستم!نه خدا !خدا منهای زیبایی؟!مفهوم زن چیست؟من چیستم؟در حیرتم پروردگارا!مگر هنگام آمدن من این حقیقت برای تو آشکارنبود؟!
مرا چرا آفریدی؟برای چه؟برای که آفریدی؟برای نشان دادن عظمت و قدرت زیبایی؟برای این کار وسیله دیگری جز <<زشتی>>-این منبع تیره بختی زندگی تیره بخت من نداشتی؟
پروردگارا!من متاسفم که تحمل زندگی بااین همه خفت از توان من خارج است.
من همین امشب به آستان تو بر می گردم...تادر ساختمانم تجدید نظری کنی!این سینه خشک به درد من نمی خورد !من پستان لازم دارم...یک جفت سپیدو برجسته که شکافشان بستر شهوت شبانه جوانان هوسران این دوران باشد...جوانانیکه عظمت عشق را –برغم صفای دل –دربرجستگی پستانها جستجو میکنند...!
من موی سر کش و پریشان می خواهم تا هر یک از تارهایشان را زنجیر بندگی صد دل هرزه پرست سازم!این فکر عمیق به درد من نمی خورد به چه دردم می خورد؟...من فکر بچگانه می خواهم که با یک اشاره بخاطر هوسی موهم دلبه هر کس و ناکس ببازم!
پروردگارا!من امشب رهسپار بارگاه توهستم...و این گناه من نیست...مرا بخاطر گناهی که نکردم ببخش......
پایان
فروردین: امروز کارهای
خیلی زیادی روی دوشتان سنگینی میکند
و شاید هم نگران این هستید که همه
این کارها را ناتمام رها کردهاید.
هم اکنون تهیه کردن یک فهرست از
کارهایتان، تمرکز کردن روی جزئیات
و اختصاص دادن زمانی برای بررسی
کردن هر یک از وظایفتان، یک
راهبرد مفید و مناسب است. اما شما
از موانعی که سر راه شما قرار میگیرند
خسته شدهاید. شما نباید فقط به
خاطر اینکه دوست دارید قوانین
یکنواخت روزانهتان را بشکنید دست
به کاری پر مخاطره بزنید. روی
گزینههای خود فکر کنید، ولی قبل
از اینکه به صورت جدی اقدام کنید
یک روز صبر کنید.
اردیبهشت: شما امروز فوق
العاده با احتیاط و بادقت شدهاید،
چرا که کیوان محافظه کار حسابی
بهتان کمک میکند! شما امروز
علاقهمند - و حتی مشتاقید!- که
به گذشته خود پشت کرده و از زمان
حال لذت ببرید، اما نمیتوانید
زیاد خود جوش باشید. عجیب اینکه
اگر بخشی از روز را فقط مخصوص
استراحت کردن خالی نگه دارید،
تواناییهایتان نیز افزایش پیدا
میکند.
خرداد: شما امروز قادر
نیستید از زیر بار مسئولیتهای
داخل خانه فرار کنید، حالا خواه
این مسئولیتها مربوط به دستورت
افراد خانواده باشد، خواه مربوط
به کارهای خانه! به جای اینکه با
چیزهایی بدیهی مبارزه کنید، سعی
کنید اول روز به خوبی تمام وظایف
شخصی خود را انجام دهید، در این
صورت بعد از ظهر میتوانید فقط
کارهایی که خودتان دوست دارید را
انجام دهید.
تیر: شاید شما ترجیح میدهید
که هر طور دلتان میخواهد روزتان
را سپری کرده و دنبال خواستههای
خود بروید، اما شما آنقدر آزادی
ندارید که این کارها را بکنید.
اگرچه شما دوست دارید کاری متفاوت
انجام دهید، اما با وجود مشکلاتی
که پیش آمده لازم است که به روابط
قدیمی خود احترام بگذارید. نگران
احساساتی که در دلتان جمع شده
نباشید، چراکه همیشه امکان دارد
در لحظه آخر همه چیز عوض شود و
شما بتوانید به چیزهایی که در
جستجویش هستید برسید.
مرداد: شما اکنون در
مورد مسائل مالی، به خصوص وقتهایی
که برای خریدن چیزی که اصلاً بهش
نیز ندارید وسوسه میشوید، نگرشهای
پخته و حساب شدهای دارید. پول
زیادی خرج کردن برای خریدن اجناس
لوکس و تجملی میتواند زندگیتان
را زیر و زبر کند. حواستان باشد
که پیشنهادات دیگران را نپذیرید،
چراکه ممکن است آنها شما را تشویق
به کارهای بی ملاحظه و بدون فکر
کنند و باعث پشیمانیتان در آینده
شوند.
شهریور: اگرچه
امروز شما تلاش میکنید که فرد
آسانگیر و بی قیدی باشید،
اطرافیانتان باز هم شما را انسان
سخت گیری میدانند که همیشه به هر
درخواستی جواب منفی میدهید. این
سخن به معنی این نیست که شما فرد
منفی بافی هستید؛ بلکه اکنون که
رفتارهای سبک سرانه زیاد مقبول
نیست، نظریاتتان در مورد تمام
امور خیلی ثابت و غیر قابل تغییر
شده است. فقط باید خودتان باشید و
به خاطر افکار دیگران خودتان را
نگران نکنید.
مهر: شما امروز احساس
درماندگی میکنید، مثل اینکه نمیتوانید
به همان روشی که همیشه در پیش میگرفتید
به خلاقیت دست پیدا کنید. انگار
اتفاقاتی که در زندگی شخصیتان
روی داده، قدرت خلاقیت و تخیل شما
را کور کرده است. حفظ کردن دیدگاههای
متعادل و میانه رو برای شما کلید
دستیابی به قدرت است، بنابراین
سعی کنید به خاطر عدم پیشرفت
خودتان را ناراحت نکنید. فردا
بیشتر از قبل احساس رهایی و آزادی
خواهید کرد.
آبان: وظایف سنگین مربوط
به آینده روی دوش شما سنگینی میکند
و شما نمیدانید راهی که تازه
برگزیدهاید شما را به کجا میکشاند.
شما نمیدانید که در مرحله بعدی
چه قدمی باید بردارید و هرچقدر
بیشتر تلاش میکنید ناامیدیتان
افزون میشود. به جای اینکه به
دوردستها نگاه کنید، بهتر است
توجه خود را بر روی اتفاقاتی که
در زمان حال رخ داده متمرکز کنید.
آذر: امروز که کیوان جدی
و سخت گیر در دهمین خانه شما یعنی
خانه مسئولیتهای اجتماعی قرار
دارد، اعتبار شما نیز بیشتر شده
است. خوشبختانه شما بیش از اندازه
جدی نیستید و میتوانید به راحتی
بین واقع بینی و شور و اشتیاق خود
تعادلی منطقی برقرار کنید.
اعتمادی که به دیگران دارید را
زیاد جدی نگیرید؛ شما خودتان میدانید
که چه اتفاقی قرار است رخ بدهد،
پس، از فعالیت کردن به روش خود
هراس نداشته باشید.
دی: اکنون فرصت
مناسبی است که برای یک مسافرت در
آینده برنامه ریزی کنید، اما
حواستان باشد که شما در مورد این
موضوع کمی بدبین شدهاید. اگر
شما بتوانید از تمایلات و گرایشهای
خود به سمت افکار منفی آگاهی پیدا
کنید، میتوانید از مهارتهای
سازمان یافته خود نهایت استفاده
را ببرید. هم اکنون افکار شما بر
اساس رویاهای واهی و خیالات خام
پی ریزی نشده است. آنها آنقدر
واقع بینانه هستند که با کمک تلاشهای
صادقانه تان به واقعیت تبدیل شوند.
بهمن: امروز روابط شما
قدری پیچیدهتر شدهاند، چرا که
نیازهای شما با نیازهای اطرافیانتان
همخوانی ندارد. اگر شما سعی کنید
حتی مواقعی که آنها تمایل ندارند
بحث را ادامه بدهید، دوستی
صادقانهتان باعث میشود درهایی
که تابحال بسته بودند به رویتان
گشوده شوند. پس تسلیم نشوید؛ شاید
موفقیت و پیروزیای که در جستجویش
بودید همین نزدیکیها باشد!